جدول جو
جدول جو

معنی نسیم آباد - جستجوی لغت در جدول جو

نسیم آباد(نِسْ یِ مَ حَلْ لِ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، در 45هزارگزی مغرب نجف آباد در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 309 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انگور و سیب زمینی و بادام، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستم آباد
تصویر ستم آباد
جایی که ظلم و ستم بسیار باشد، کنایه از دنیا
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان، در 27هزارگزی مشرق دامغان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 690 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و حبوبات و پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بابکن بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 25هزارگزی جنوب شرقی تربت جام و در جلگۀ گرمسیری واقع است و 286 تن سکنه دارد آبش ازقنات، محصولش غلات، پنبه، زیرۀ سبز و شغل اهالی زراعت و مالداری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان باسک بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 6500گزی مشرق سردشت و 1500گزی جنوب جادۀ سردشت به بانه و درمنطقۀ کوهستانی و جنگلی معتدل هوایی واقع است و 279 تن سکنه دارد، آبش از رود خانه سردشت، محصولش غلات و توتون و مازوج و کتیرا، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِهْ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، در 12هزارگزی جنوب اسفراین در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 289 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و پنبه و میوه ها، شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
از دهات دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 27500 گزی شمال سردشت و 14 هزارگزی مغرب جادۀ شوسۀ سردشت به مهاباد در ناحیۀ کوهستانی و جنگلی معتدل هوائی واقع است و 158 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان سلطان آباد بخش حومه شهرستان سبزوار، در 62 هزارگزی شمال شرقی سبزوار و 12 هزارگزی سلطان آباد در دامنۀ معتدلی واقعاست و 150 تن سکنه دارد. محصولش غلات و میوه ها و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان قره لر بخش میاندوآب شهرستان مراغه با 45 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. دارای 784 تن سکنه. آب آن از قنات. محصولات آنجا غلات، شلغم و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سِ تَ)
کنایه از جایی است که در او ظلم و تعدی بسیار واقع شود، کنایه از دنیاست. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است جزء دهستان قمرود بخش حومه شهرستان قم. دارای 230 تن سکنه. مذهب آنان تشیع است. آب آن از قنات و فاضلاب رود خانه قم. محصول آنجا غلات، پنبه و صیفی است. شغل اهالی آن زراعت و کرباس بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیّه، دارای 275 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 26هزارگزی شمال سردشت و 11هزارگزی غرب جادۀ سردشت به مهاباد، در منطقۀ کوهستانی جنگلی معتدل هوایی واقع است و 126 تن سکنه دارد، آبش از رود خانه سردشت، محصولش غلات، توتون، گلوان و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی می باشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(ظِ)
دهی است از دهات لواسان کوچک بخش افجۀ شهرستان تهران. درسه هزارگزی جنوب شرقی گلندوک و به فاصله سه هزارگزی راه شوسه در دامنۀ سردسیری قرار دارد. سکنۀ آن 57 نفر است. آبش از رودخانه افجه تأمین می شود. محصولش غلات و بنشن، شغل اهالی زراعت است. در ناظم آباد تپه ای وجود دارد که آثار قدیمه در آن به دست آمده است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 1 ص 221)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از بخش رامیان شهرستان گرگان، در 14 هزارگزی شمال رامیان، بر کنار راه فرعی گرگان به گنبد قابوس، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 425 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه، محصولش غلات و توتون سیگار و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن پارچه های ابریشمی و شال و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
زردلک، دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک، در 40هزارگزی جنوب غربی آستانه، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات، محصولش بنشن و غلات و پنبه و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر، در 19هزارگزی شمال غربی شهرستان ملایر، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 156 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و انگور، شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان سلطانیۀ بخش مرکزی شهرستان زنجان، در 54هزارگزی زنجان و 2هزارگزی راه سلطانیه به قیدار، در ناحیۀ کوهستانی معتدل هوای مرطوبی واقع است و 167 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه، محصولش غلات و بنشن، شغل اهالی زراعت و گلیم بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ)
دهی است از دهستان مزقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 5هزارگزی جنوب خاور نوبران و هزارگزی راه نوبران به ساوه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و ماشین هم می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان، در 542/5هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان رحمت آباد وگلبداغ در 459هزارگزی تهران. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان. سکنۀ آن 124 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، عسل و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 240 تن سکنه دارد. از سراب گنجه و چشمه مشروب می شود. سکنۀ آن از طایفۀ نورعلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان میان بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 13هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 5هزارگزی خاوری راه تابستانی شوشتر به بندقیر کنار باختری رود گرگر. دشت وگرمسیر است و 200 تن سکنۀ شیعۀ فارسی و عربی زبان دارد. آب آن از رود خانه کارون و محصول آنجا غلات، برنج، صیفی، کنجد و شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در هشت هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی و معتدل و دارای 252 تن سکنۀ شیعه - فارسی است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 124 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندرقند است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد، در 34هزارگزی جنوب شرقی مهاباد، در ناحیۀ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 137 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و توتون و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان ژاوه رود بخش رزآب شهرستان سنندج در 6 هزارگزی جنوب رزاب، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ستم آباد
تصویر ستم آباد
جایی که در آنجا ظلم و تعدی بسیار شود، دنیا جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیم آباد
تصویر رحیم آباد
پرندک نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار